





سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:منظره,مناظر,طبیعت,طبیعی,دنیا,زیبا,دیدنی,لذت,دنیا,جهان,دریا,جنگل,سبز,قشنگ, :: 22:22 :: نويسنده : مهگامه
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]()
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:چارلی چاپلین,سخن,زیبا,بزرگان,زندگی,خوشبختی,لذت,شادی,خوشی,روحیه,درس,نیاز,روز,شب,خنده,لبخند,شاد,خوش, :: 17:59 :: نويسنده : مهگامه
To fall in love.
عاشق شدن ...To laugh until it hurts your stomach. آنقدر بخندي که دلت درد بگيره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اينکه از مسافرت برگشتي ببيني هزار تا نامه داري To go for a vacation to some pretty place. براي مسافرت به يک جاي خوشگل بري To listen to your favorite song in the radio. به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي To go to bed and to listen while it rains outside. به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي To leave the Shower and find that the towel is war. از حموم که اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه ! To clear your last exam. آخرين امتحانت رو پاس کني To receive a call from someone, you don"t see a lot, but you want to. کسي که معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت مي خواد ببينيش بهت تلفن کنه To find money in a pant that you haven"t used since last year. توي شلواري که تو سال گذشته ازش استفاده نمي کردي پول پيدا کني To laugh at yourself looking at mirror, making faces. براي خودت تو آينه شکلک در بياري و بهش بخندي !!! Calls at midnight that last for hours. تلفن نيمه شب داشته باشي که ساعتها هم طول بکشه To laugh without a reason. بدون دليل بخندي To accidentally hear somebody say something good about you. بطور تصادفي بشنوي که يک نفر داره از شما تعريف مي کنه To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours. از خواب پاشي و ببيني که چند ساعت ديگه هم مي توني بخوابي ! To hear a song that makes you remember a special person. آهنگي رو گوش کني که شخص خاصي رو به ياد شما مي ياره To be part of a team. عضو يک تيم باشي To watch the sunset from the hill top. از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه کني To make new friends. دوستاي جديد پيدا کني To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person. وقتي "اونو" ميبيني دلت هري بريزه پايين ! To pass time with your best friends. لحظات خوبي رو با دوستانت سپري کني To see people that you like, feeling happy .کساني رو که دوستشون داري رو خوشحال ببيني See an old friend again and to feel that the things have not changed. يه دوست قديمي رو دوباره ببينيد و ببينيد که فرقي نکرده To take an evening walk along the beach. عصر که شد کنار ساحل قدم بزني To have somebody tell you that he/she loves you. يکي رو داشته باشي که بدوني دوستت داره To laugh .........laugh. ........and laugh ...... remembering stupid things done with stupid friends. يادت بياد که دوستاي احمقت چه کارهاي احمقانه اي کردند و بخندي و بخندي و ....... باز هم بخندي These are the best moments of life.... اينها بهترين لحظههاي زندگي هستند Let us learn to cherish them. قدرشون روبدونيم "Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed" زندگي يک مشکل نيست که بايد حلش کرد بلکه يک هديه است که بايد ازش لذت برد ![]()
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:کشور,مملکت,دوره زمونه,زمونه,دوران,ایران,جوان,مردم,جامعه,مشکلات,معضل, :: 17:12 :: نويسنده : مهگامه
صبح اومدن ماهواره ها مونو جمع کردن، به سرگرده میگم آقا نبرین! میگه دیگه الیسا کجاست؟ قشنگ بود که تموم شد دیگه!! مملکته داریم؟ آزادی بیان که داریم، آزادی پس از بیان نداریم...مملکته داریم؟ پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!! مملکته داریم؟ رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز میکنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه! مملکته داریم؟ تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد؛ دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت قربون قد و بالات مادر مواظب باش!! مملکته داریم؟ قزوین! مجسمه دهخدا تو خیابون فردوسیه، مجسمه فردوسی تو خیابون دهخدا!! مملکته داریم؟ میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده!مملکته داریم؟ یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقهش نوشته تولیدی برادران عباسپور! مملکته داریم؟ رفیقم زنگ زده میگه ویسکی سراغ نداری؟ میگم برای چی میخوای؟ میگه بابام امشب از کربلا میاد کلی مهمون داریم! مملکته داریم؟ ![]()
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:پیشینه,بیوگرافی,بزرگان,هنرمندان,هنرشیشه,بزرگ,مشاهیر,معروف,مشهور,رئیس جمهرو,گذشته,ریشه,هویت, :: 22:19 :: نويسنده : مهگامه
میرزا تقی خان امیر کبیر.............صدر اعظم ناصرالدین شاه .......... منشی ![]()
چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:امروز,دیروز,زمانه,روزگار,دنیا,زندگی,مغایرت,متن,زیبا, :: 20:59 :: نويسنده : مهگامه
Paradox of Our Times
مغايرتهای زمان ما
Today we have bigger houses and smaller families; more conveniences, but less time
ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان کمتر
we have more degrees, but less common sense; more knowledge, but less judgment
مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت تشخيص کمتر داريم
We have more experts, but more problems; more medicine, but less wellness
متخصصان بيشتر اما مشکلات نيز بيشتر؛ داروهای بيشتر اما سلامتی کمتر
We spend too recklessly, laugh too little, drive too fast, get to angry too quickly, stay up too late, get up too tired, read too little, watch TV too often, and pray too seldom
بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و خيلی بندرت دعا می کنيم
We have multiplied our possessions, but reduced our values. We talk too much, love too little and lie too often
چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است. خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ می گوييم
We've learned how to make a living, but not a life; we've added years to life, not life to years
زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
We have taller buildings, but shorter tempers; wider freeways, but narrower viewpoints
ما ساختمانهای بلندتر داريم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما ديدگاه های باريکتر
We spend more, but have less; we buy more, but enjoy it less
بيشتر خرج می کنيم اما کمتر داريم، بيشتر می خريم اما کمتر لذت می بريم
We've been all the way to the moon and back, but have trouble crossing the street to meet the new neighbor
ما تا ماه رفته و برگشته ايم اما قادر نيستيم برای ملاقات همسايه جديدمان از يک سوی خيابان به آن سو برويم
We've conquered outer space, but not inner space. We've split the atom, but not our prejudice
فضا بيرون را فتح کرده ايم اما نه فضا درون را، ما اتم را شکافته ايم اما نه تعصب خود را
we write more, but learn less; plan more, but accomplish less
بيشتر مي نويسيم اما کمتر ياد مي گيريم، بيشتر برنامه مي ريزيم اما کمتر به انجام مي رسانيم
We've learned to rush, but not to wait; we have higher incomes, but lower morals
عجله کردن را آموخته ايم و نه صبر کردن، درآمدهای بالاتری داريم اما اصول اخلاقی پايين تر
We build more computers to hold more information, to produce more copies, but have less communication. We are long on quantity, but short on quality
کامپيوترهای بيشتری مي سازيم تا اطلاعات بيشتری نگهداری کنيم، تا رونوشت های بيشتری توليد کنيم، اما ارتباطات کمتری داريم. ما کميت بيشتر اما کيفيت کمتری داريم
These are the times of fast foods and slow digestion; tall men and short character; steep profits and shallow relationships
اکنون زمان غذاهای آماده اما دير هضم است، مردان بلند قامت اما شخصيت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی
More leisure and less fun; more kinds of food, but less nutrition; two incomes, but more divorce; fancier houses, but broken homes
فرصت بيشتر اما تفريح کمتر، تنوع غذای بيشتر اما تغذيه ناسالم تر؛ درآمد بيشتر اما طلاق بيشتر؛ منازل رويايی اما خانواده های از هم پاشيده
That's why I propose, that as of today, you do not keep anything for a special occasion, because every day that you live is a special occasion
بدين دليل است که پيشنهاد مي کنم از امروز شما هيچ چيز را برای موقعيتهای خاص نگذاريد، زيرا هر روز زندگی يک موقعيت خاص است
Search for knowledge, read more, sit on your front porch and admire the view without paying attention to your needs
در جستجو دانش باشيد، بيشتر بخوانيد، در ايوان بنشينيد و منظره را تحسين کنيد بدون آنکه توجهی به نيازهايتان داشته باشيد
Spend more time with your family and friends, eat your favorite foods, and visit the places you love
زمان بيشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانيد، غذای مورد علاقه تان را بخوريد و جاهايی را که دوست داريد ببينيد
Life is a chain of moment of enjoyment, not only about survival
زندگی فقط حفظ بقاء نيست، بلکه زنجيره ای ازلحظه های لذتبخش است
Use your crystal goblets. Do not save your best perfume, and use it every time you feel you want it
از جام کريستال خود استفاده کنيد، بهترين عطرتان را برای روز مبادا نگه نداريد و هر لحظه که دوست داريد از آن استفاده کنيد
Remove from your vocabulary phrases like "one of these days" and "someday". Let's write that letter we thought of writing "one of these days "
عباراتی مانند "يکی از اين روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنيد. بياييد نامه ای را که قصد داشتيم "يکی از اين روزها" بنويسيم همين امروز بنويسيم
Let's tell our families and friends how much we love them. Do not delay anything that adds laughter and joy to your life
بياييد به خانواده و دوستانمان بگوييم که چقدر آنها را دوست داريم. هيچ چيزی را که مي تواند به خنده و شادی شما بيفزايد به تاُخير نيندازيد
Every day, every hour, and every minute is special. And you don't know if it will be your last
هر روز، هر ساعت و هر دقيقه خاص است و شما نميدانيد که شايد آن مي تواند آخرين لحظه باشد
![]()
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:ستارهای که چند سال کفاشی را به بازیگری ترجیح داد + عکس,ستاره,هالیوود,کفاش,بیوگرافی,جالب,دانیل دی- لوییس,بازیگر,بریتانیا, :: 20:51 :: نويسنده : مهگامه
آوریل سالروز تولد دانیل دی- لوییس بازیگر بریتانیایی و برنده دو جایزه اسکار است.
![]() آنهايي که (از ایران) رفته اند همانطور که دارند يک غذاي سر دستي درست مي کنند ![]() دقت کـــردیــن لذتی که تو سواری بر خر شیطون هست تو سواری لامبورگینی نیست؟؟؟
دقت کردین هر معلمی که میومد میگفت شما بدترین کلاسی بودین که تاحالا داشتم؟
دقت کردین زندگی کلا " سه مرحله است: وقت داری! انرژی داری! اما پول نداری! پول داری! انرژی داری! اما وقت نداری! پول داری! وقت داری! اما انرژی نداری!
![]()
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:پرسشنامه,مرد,زن,آقا,خانم,متاهل,مجرد,تجرد,تاهل,زندگی,ازدواج,نظر,خنده,جالب, :: 19:23 :: نويسنده : مهگامه
**شما بعنوان مرد خانواده ، چقدر عیالتان را دوست دارید ؟**!* ![]()
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:جالب,خنده,لبخند,جک,لطیفه,غضنفر,نامه,مادر, :: 19:16 :: نويسنده : مهگامه
گضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد.
اين نامه را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين گضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتي تو رفتي ما هم از آن خانه اسباب کشي کرديم. پدرت توي صفحه حوادت خوانده بود که بيشتر اتفاقا توي 10 کيلومتري شهر ما اتفاق ميافته. ما هم 10 کيلومتر اينورتر اسباب کشي کرديم. اينجوري ديگر لازم نيست که پدرت هر روز بيخودي پول روزنامه بدهد. آدرس جديد هم نداريم. خواستي نامه بفرستي به همان آدرس قبلي بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلي را آورده و اينجا نصب کرده که دوستان و فاميل اگه خواستن بيان اينجا به همون آدرس قبلي بيان.... آب و هواي اينجا خيلي خوب نيست. همين هفته پيش دو بار بارون اومد. اوليش 4 روز طول کشيد ،دوميش 3 روز . ولي اين هفته دوميش بيشتر از اوليش طول کشيد گضنفر جان،آن کت شلوار نارنجيه که خواسته بودي را مجبور شدم جدا جدا برايت پست کنم. آن دکمه فلزي ها پاکت را سنگين ميکرد. ولي نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توي کارتن مقوايي برايت فرستادم. پدرت هم که کارش را عوض کرده. ميگه هر روز 800، 900 نفر آدم زير دستش هستن... از کارش راضيه الحمدالله. هر روز صبح ميره سر کار تو بهشت زهرا، چمنهاي اونجا رو کوتاه ميکنه و شب مياد خونه. ....
ببخشيد معطل شدي. جعفر جان کفاش رفته بود دستشويي حالا برگشت. ديروز خواهرت فاطي را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مايو يه تيکه بپوشن. اين دختره هم که فقط يه مايو بيشتر نداره،اون هم دوتيکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جايي قد نميده. خودت تصميم بگير که کدوم تيکه رو نپوشي. اون يکي خواهرت هم امروز صبح فارغ شد... هنوز نميدونم بچه اش دختره يا پسره . فهميدم بهت خبر ميدم که بدوني بالاخره به سلامتي عمو شدي يا دايي. راستي حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصيت کرده بود که بدنش را به آب دريا بندازن. حسن آقا هم طفلکي وقتي داشت زير دريا براي مرحوم پدرش قبرميکند نفس کم آورد و مرد!شرمنده. همين ديگه .. خبر جديدي نيست. قربانت .. مادرت. راستي:گضنفر جان خواستم برات يه خرده پول پست کنم، ولي وقتي يادم افتاد که ديگه خيلي دير شده بود و اين نامه را برايت پست کرده بودم. ![]()
یه دوست معمولی وقتی میاد خونت، مثل مهمون رفتار میکنه
یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنه یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه
یه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش داره یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت میاره
یه دوست واقعی زودتر میاد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جا رو جمع و جور كنه یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی
یه دوست واقعی می پرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟ یه دوست معمولی ازت می خواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی
یه دوست واقعی می خواد مشکلاتت رو حل کنه یه دوست معمولی وقتی بینتون بحثی می شه دوستی رو تموم شده می دونه
یه دوست واقعی بعد از یه دعوا هم بهت زنگ می زنه یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره ![]()
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:خنده,لبخند,جالب,مقایسه,زندگی,همسر,زن,مرد,گوشی همراه,تلفن,موبایل,همراه, :: 15:57 :: نويسنده : مهگامه
اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان بر خورد** **
میکردید***** *اکنون خوشبخترین فردِ دنیا بودید!!***** *اگر هر روز شارژش میکردید***** *باهاش در روز از همه بیشتر صحبت میکردید***** *پایِ صحبتهایش می نشستید***** *... پیغامهایش را دریافت میکردید***** *پول خرجش میکردید***** *براش زیور آلاتِ تزئینی میخرید***** *دورش یک محافظ محکم میکشیدید***** *در نبودش احساسِ کمبود میکردید***** *حاضر نبودید کسی نزدیکش شود حتی***** *مطالبِ خصوصیتان را به حافظه اش میسپردید***** *همیشه و همهجا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی***** *و اگر همیشه... همراهِ اولتان بود***** *با داشتن یک همسر خوب و مهربان هیچکس تنها نیست***** *الان هم که گوشی ها تاچی شده، اگر همونقدر که گوشی رو تاچ میکنید همسرتون رو نوازش بکنید کلی خوشبخت می شوید***** . بسیار زیبا بود * *ولی * *یادآوری میکنیم که**:***** **** *گوشی سر خود حرف نمیزنه***** *گوشی با یک دکمه خفه میشه***** *گوشی نمیگه چی بخر چی نخر***** *گوشی نمیگه چرا دیر اومدی***** *گوشی میتونه روی سایلنت باشه***** *اصلا گوشی میتونه خاموش باشه***** *گوشی نمیگه شب زود بیا بریم خونه مامانم***** *گوشیو اگه جا بزاری نمیگه چرا منو نبردی***** *گوشی نمیگه بچه میخوام***** *گوشی با دوستاش بیرون نمیره***** *گوشی حداقل شبا زنگ نمی خوره***** **** *راستی از همه اینا مهمتر***** *بیشتر مردم سالی یه بار گوشی عوض می کنن ![]()
سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:پدر,پسر,فرزند,مادر,دختر,پیر,مسن,سال,سن, کودک, :: 15:55 :: نويسنده : مهگامه
فرزند عزیزم
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی اگرهنگام غذا خوردن ، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم اگرصحبت هایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و درکم کن به یاد بیاور ، وقتی کوچک بودی ، مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم وقتی نمی خواهم به حمام بروم ، مرا سرزنش نکن وقتی بی خبر از پیشرفت ها و دنیای امروز ، سئوالاتی می کنم با تمسخر به من ننگر وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی ، حافظه ام یاری نمی کند ، فرصت بده وعصبانی نشو وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند ، دستانت را به من بده ... همانگونه که تو اولین قدم هایت را درکنار من برداشتی زمانی که می گویم دیگر نمی خواهم زنده بمانم و می خواهم بمیرم ، عصبانی نشو ... روزی خود می فهمی ازاینکه در کنارت و مزاحم تو هستم ، خسته وعصبانی نشو یاریم کن ، همانگونه که من یاریت کردم کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو ، این راه را به پایان برسانم فرزند دلبندم ، دوستت دارم ![]() خداوندا… اگر یک نگاهی به من بیاندازی، میبینی که دستهایم را تا جایی که کت و کول و استخوانهای کتفم اجازه داده به سمت درگاهت دراز کردهام و دارم دعا میکنم… برای خودم که نه… برای پسرم… آخر میدانی چیست؟ اوضاع دنیا خیلی خراب شده… آنروزی که تصمیم گرفتیم بچهدار بشویم، هنوز چمنزار دنیا، لجنزار نشده بود… گفتیم بچه میآید، دور هم هستیم… تخمه میشکانیم، پوشک عوض میکنیم، چایی میخوریم، پوشک عوض میکنیم، تام و جری میبینیم، باز پوشک عوض میکنیم… و الخ…آن روز هنوز به اقتصاد دنیا ریده نشده بود (خدا ببخش دهن لقی من را)… کلا “خرهای” دنیا اینقدر خر نبودند… حالا که دنیا را داری مثل شربت خاکشیر با قاشق به هم میزنی، به فکر پسرک ما هم باش… ![]()
![]() |